اونجا هم قانون داره؟؟ (چهارشنبه 88/7/8 ساعت 10:17 عصر)
نوجوان بودم و عازم سفر مشهد، به قهوه خانه اى رسیدیم .
مردم وارد دستشویى شدند. یک نفر چندتا آفتابه را کنار هم چیده و چوب بلندى
در دست گرفته بود و هرکس مى آمد آفتابه اى را بردارد به دست او مى زد و مى
گفت : این را برندار، آن را بردار. من گفتم : این آقا چرا اینطورى مى کند؟
گفتند: این بنده خدا دنبال پست و مقام مى گردد و جایى گیرش نیامده ، بر
آفتابه ها ریاست مى کند!